جهنم

پدرم میگوید 


" جهنم" نه شاخ دارد و نه دم !


"مجبور"یم در این گرمای سوزان اینجا


 کار کنیم ، بمانیم و "زنده"گی کنیم 


 و این یعنی


 جهنم !

نظرات 4 + ارسال نظر
همشهری یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:15 ق.ظ http://majnon-leyly.blogfa.com

مجبور به ماندن نیستیم

برای پدرانمان شرایط مساعد بود. ماندند

برای ما نیست نمی مانیم

حتا اگر جهنم دیگری را تجربه کنیم

من پنج سال نبودم اینقد اصرار کردند تا اومدم الان دوباره برمیگردم اما مطمئنم که ته دلشون خوشحال نیستن مشکل اینه که نه اونا میتونن بیان نه ماها میتونیم بمونیم !

سمیه یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:39 ب.ظ

وای این جمله رو چندین بار ازت شنیدم... یاد اونموقع ها افتادم!یادش بخیر!واقعا خدا بهتون صبر بده اونجا خیلی گرمه! راستی امروز مامانم گفت کارای تو و ف بمونه تا اول برا مهرزاد دختر پیدا کنیم و اوکی بگیریم و ... حالا حساب کن چقدر دیگه ف باید تو انتظار باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعدشم بمن میگی تو داری طولش میدی!!!!!!!!!!!!!!!!
حضرت ایوبم انقدر صبر نداشت که از ف انتظار دارن!!!!!!!!! جرأت ندارم بهش بگم که !

یادش بخیر ! والا من موندم تو کارشون قصد جسارت ندارم و تو هم باید بدونی به هر حال باید حرمتشون نگه بداری ولی خداییش کار قشنگی نیست من مطمئنم اون بازم صبر میکنه اما در برابر خانوادش یه ذره سخته

همشهری یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:59 ب.ظ http://majnon-leyly.blogfa.com

به آپشن های این جهنم قطعی برق هم اضافه شد

کاش میکشتنمون یهویی و راحت میشدن

نمیدونم تاوان چی رو داریم پس میدیم !

ندا دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:25 ق.ظ

خنک ان دم که ازاین دنیا بروم حتی اگر مقصد جهنم باشد

میون بد وبدتر ،بدتر را انتخاب نکن عزیزوم

مرسی که سر میزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد