نیمه

به دنبال نیمه تاریک دیگر خود بگرد,


همیشه در کنار تو راه می رود .


و ترجیح می دهد آن باشد که تو نیستی…!


دل


دلم کار دست است،
خودم بافتمش،
تارش را از سکوت
و پودش را از تنهایی،
همین است که خریدار ندارد

انسان


عشق تو
نه بازیچه است
نه برگی که در دقایق دلتنگی
مرا به خود سرگرم کند
عشق تو
خرقه یی نیست که آن را
در ایستگاه های میانه ی سفر
بر تن کنم
من ناچارم به عشق تو
تا دریابم که انسانم
نه یک سنگ



چشم

یک نگاهت به من اموخت که در حرف زدن ، چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند 



بی بهانه

چقدر دلم تو را می خواهد 


تویی که بی هیچ بهانه ای با منی 


ax



عکس بچه گیام!


به افتخارشون

به افتخار شادی افریننان


نوشته ای منتصب به برد پیت در مورد رفتار با همسرش :


همسر من مریض شد. او همواره به دلیل مشکلات در محل کار ، زندگی شخصی، شکست در زندگی و فرزندان عصبی بود. او 30 پوند از وزنش را از دست داده بود و فقط حدود 90 پوند وزن داشت . او بسیار لاغر شده بود و به طور مداوم و بی اختیار گریه میکرد. او یک زن خوشحال نبود . او از سردرد، درد قلب و ناراحتی اعصاب ادامه دار زجر میکشید . او خواب درستی نداشت ،او تنها در روز کمی میخوابید و بسیار به سرعت در طول روز خسته میشد . رابطه ما در آستانه یک شکست و جدایی بود. او داشت زیباییش را از دست میداد ، او زیر چشم خود کیسه های چربی داشت، او دیگر از خود مراقبت نمیکرد . او حاضر به بازی کردن در هیچ فیلمی نبود و همۀ نقشها را رد میکرد. من امیدم را از دست داده بودم و فکر میکردم که ما به زودی طلاق خواهیم گرفت ... اما ناگهان تصمیم گرفتم به عمل کردن . میدانستم من زیباترین زن بر روی زمین را دارم . او بت زیبایی بیش از نیمی از مردان و زنان بر روی زمین است، و من تنها کسی بودم که اجازۀ به خواب رفتن در کنار او و در آغوش گرفتنش را داشتم . من شروع به سرریز کردن او با گل و بوسه و عشق کردم و هر لحظه او را سورپرایز و خوشحال میکردم . من به او هدایای بسیاری میدادم و فقط برای او زندگی می کردم . من در ملاء عام فقط در مورد او صحبت میکردم . من او را در مقابل خود و دوستان مشترکمان ستایش میکردم . شما آن را باور نمی کنید، اما او روز به روز شکوفا میشد . او هر روز احوالش بهتر شد. او وزن خود را به دست آورد، دیگر عصبی نبود و حتی بیشتر از همیشه مرا دوست داشت . من نمیدانستم که او تا این حد توانایی عشق دارد .
و پس از آن متوجه یک مطلب شدم : زن بازتابی از رفتارِ مَردش است .
اگر شما زنی راتا نقطۀ جنون دوست بدارید ،او هم به همان مجنون تبدیل خواهد شد. ♥


زنان

یه همایشی برای زنها به اسم چگونه با همسر خود عاشقانه زندگی کنید برگزار شده بود
توی این همایش از خانومها سوال شد : چه کسانی عاشق همسرانشون هستند ؟
همه ی زنها دستاشون رو بالا بردن
سوال بعدی این بود که : آخرین باری که به همسرتون گفتید عاشقش هستید کی بود؟
بعضی ها گفتن امروز ... بعضی ها گفتن دیروز... بعضی ها هم گفتند یادشون نمییاد
بعد ازشون خواستند که به همسرانشون اس ام اس بفرستند و بگن: همسر عزیزم من عاشقت هستم
همه اینکار رو کردند
ازشون دوباره درخواست کردند گوشیشون رو بدن به کناریشون تا جواب اس ام اسهایی که براشون
اومد بود رو بلند بخونن
خوب یکسری از جواب اس ام اس ها رو براتون نوشتم
 
شما؟ -
اوه مادر بچه های من ، مریض شدی؟ -
عزیزم منم عاشقتم -
 حالا که چی ؟ بازم ماشین رو کجا کوبوندی؟ -
من منظورت رو متوجه نمی شم؟ -
باز دویاره چه دست گلی به آب دادی ؟ این سری دیگه نمی بخشمت -
؟؟!! -
 خوب برو سر اصل مطلب ، چقدر پول لازم داری؟ -
من دارم خواب می بینم ؟ -
اگه نگی این اس ام اس رو واقعا برای کی فرستادی قول میدم یکی رو بکشم -
ازت خواستم دیگه تو مشروب خوردن زیاده روی نکنی -

                         بیا دوری کنیم از هم            
بیا تنها بشیم کم کم
بیا با من تو بدتر شو
بیا از من تو رد شو
رد شو

ببین گاهی یه وقتایی دلم سر میره از احساس
نه میخوابم نه بیدارم از این چشمای من پیداست
تنم محتاج گرماته زیادی دل به تو بستم
هیچ دردی در این حد نیست من از این زندگی خستم
دلم تنگ میشه بیش از حد
دلم تنگ میشه بیش از حد

دلم تنگ میشه بیش از حد
دلم تنگ میشه بیش از حد

بیا دوری کنیم از هم
بیا تنها بشیم کم کم
بیا با من تو بدتر شو
بیا از من تو رد شو

 

بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست


آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست



مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب


در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست



آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟


«بال» وقتی قفس پر زدن چلچله هاست



بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است


مثل شهری که بر روی گسل زلزله هاست



باز میپرسمت از مسئله دوری عشق


و سکوت تو جواب همه مسئله هاست